اختر چرخ ادب
محسن آزموده
همين اول كار براي رفع هر گونه شك و شبهه بگويم كه من نه شاعرم، نه اديب و نه متخصص در ادبيات. به عنوان يك علاقهمند به شعر و ادب فارسي، شعر شاعران جديد و قديم را ميخوانم و به آنها بسيار علاقهمندم. فرقي هم نميكند فردوسي باشد يا مولانا يا حافظ يا فروغ يا شاملو يا نيما. همه را دوست دارم و از خواندن شعرهايشان لذت ميبرم. تا چند سال پيش هم بيشتر با شعر نو سر و كله ميزدم، اما الان شش، هفت سالي است كه بيشتر شعرهاي بهاصطلاح كلاسيك را ميخوانم؛ از رودكي و فردوسي و نظامي گرفته تا حافظ و وحشي و مولانا و سنايي.
چند هفته پيش با يكي از دوستان نويسندهام كه اهل شعر و ادب است و در زمينه شعر و شاعري و نقد ادبي وارد، در اين باره گفتوگو ميكردم كه آيا پروين اعتصامي به عنوان شاعر (با وجوه ديگر شخصيت و كارش كار نداشتيم) اهميت دارد يا خير؟ من ميگفتم به نظر من پروين اعتصامي شاعر خيلي مهم است، او ميگفت خير، شاعر مهمي نيست. اصل ادعاي او اين بود كه شعر پروين شعر (به معناي خاص مد نظر او) نيست و اگر بخواهم خيلي ساده معناي مورد نظر او را خلاصه كنم، اينكه در شعر او اتفاق و رخداد زباني خاصي رخ نميدهد و ادامهدهنده راه قدماست. او تاكيد داشت كه در نهايت پروين شاعري در ادامه راه شاعران قديمي فارسي است و به هيچ عنوان نميتوان او را شاعري «مدرن» تلقي كرد.
خلاصه بحث به درازا كشيد و كار به نظرسنجي انجاميد. اين شد كه من از بعضي دوستان، آشنايانم، متخصص و غيرمتخصص در ادبيات پرسيدم كه آيا به نظرشان پروين اعتصامي شاعر مهمي است يا خير. جوابها خيلي جالب و جذاب بود. اگر بخواهم مجموع اين پاسخها را خلاصه كنم، قبلا بايد عرض كنم كه پرسش شوندهها -همانطور كه نوشتم- متنوع بودند، پير و جوان، زن و مرد، متخصص در ادبيات فارسي يا صرفا علاقهمند به آن، نويسنده حرفهاي يا غيرمتخصص. اما از مجموع پاسخها چند نكته به نظرم رسيد كه به ترتيب خدمتتان عرض ميكنم.
1- تقريبا همه (غير از يك استاد ادبيات فارسي) معتقدند كه پروين اعتصامي شاعر مهمي است، اگرچه غيرمتخصصان در ادبيات، معمولا شعر او را با شخصيتش به عنوان يك زن يا به عنوان يك فعال اجتماعي خلط ميكردند.
2- شناخت عموم از شعر او نسبتا كم بود، حتي بعضي استادان ادبيات فارسي هم گفتند زياد به شعر او نپرداختهاند، اما همه شخصيت او را ميشناختند و گفتند كه برايش احترام زيادي قائل هستند.
3- تقريبا همه بعضي از شعرهاي مشهور او را ميشناختند و معلوم بود آنها را حفظ هستند.
4- اكثر پاسخدهندگان، بدون اينكه در پرسش من چيزي در اين مورد طرح شده باشد، به مقايسه او با فروغ فرخزاد پرداختند، بعضي فروغ را ستودند و بعضي پروين را، بعضي هر دو را. اما چنانكه نوشتم، تقريبا همه گفتند به هر دوي آنها احترام ميگذارند.
5- در ميان نويسندگان و استادان ادبيات فارسي دو رويكرد عمده از يكديگر قابل تفكيك است:
يك دسته آنها كه گفتند پروين نوآوري خاصي نداشته و به لحاظ شعري، شاعر مهمي نيست (بعضا با فروغ مقايسه كردند) و با معيارهاي جديد نقد ادبي شاعر بزرگ يا خيلي بزرگي نيست و نهايتا ادامه سنتهاي شعري پيشين است. از سخنان و نوشتههاي اين دسته بر ميآمد كه زياد شعر او را نخواندهاند يا علاقه نداشتهاند كه بخوانند.
دسته دوم آنها كه او را به لحاظ شعر و شاعري بسيار مهم تلقي و بعضا او را در رديف بزرگترين شاعران فارسي قلمداد كردند. ايشان براي ادعاي خود معيارهايي هم طرح كردند، مثلا برمبناي سنت شعر قدمايي يا از حيث توانمندي اين شاعر جوان در سرودن شعر در قالبهاي سنتي. از نوشتهها و گفتههاي اين دسته مشخص بود كه خيلي خوب شعر پروين را ميشناسند و آن را زياد خواندهاند. در پايان به اختصار نظر خودم را هم به عنوان يك غيرمتخصص در ادبيات مينويسم. من معتقدم پروين اعتصامي شاعر خيلي مهمي است. اكثريت متفقالقولند كه در تداوم سنت قدما شعرهاي خوبي سروده است. من نميدانم شاعر مدرن بودن يعني چه و اصلا مدرن يعني چه و اصلا چه اهميتي دارد كه آدم مدرن باشد يا نه، اما معتقدم پروين شاعر امروزي هم هست و بسياري از فارسيزبانان امروز با بسياري از شعرهاي او ارتباط برقرار ميكنند. شعر پروين اعتصامي بسيار روان و شيواست و با زباني گويا و فصيح يعني امروزي روايتگر بخشي از احساسات و عواطف بسياري از آدمها به خصوص زنهاست. او احتمالا انقلابي يا عصيانگر يا صفشكن نيست، اما در خلوت خودش و در گفتوگوهاي جذابي كه ميان مور و پيل، نخود و لوبيا، عاقل و ديوانه، محتسب و مست، كرم پيله و حلزون، مار و مور و سير و پياز روايت كرده، حرف دل بخشي از جامعه را به زبان شعر و شاعرانگي گفته. حدس ميزنم در اين روزها كه بار ديگر بازگشت به شعر كلاسيك زياد شده، شعر پروين اعتصامي هم بار ديگر مطرح ميشود و اين امر شايد زمينهاي شود براي آنكه شعرشناسان و منتقدان ادبي با نگاهي تخصصيتر به شعرهاي او رجوع كنند و آنها را از حيث زبان نرم و رواني كه به كار بسته مورد نقد و ارزيابي قرار دهند. به نظر من شعر پروين اعتصامي از حيث زباني مثل اشعار عارف قزويني و ملكالشعراي بهار و ايرج ميرزا و ميرزاده عشقي، زمينهساز ظهور شعر نوي فارسي است، همچنانكه به لحاظ مضموني و محتوايي نيز راهگشاي شاعراني مثل فروغ فرخزاد و سيمين بهبهاني است تا از دغدغههاي اينجايي و اكنوني زن ايراني سخن بگويند. «زن در ايران، پيش از اين گويي كه ايراني نبود/ پيشهاش جز تيرهروزي و پريشاني نبود// زندگي و مرگش اندر كنج عزلت ميگذشت/ زن چه بود آن روزها، گر زآنكه زنداني نبود؟!//در عدالتخانه انصاف زن شاهد نداشت/ در دبستان فضيلت، زن دبستاني نبود// دادخواهيهاي زن ميماند عمري بيجواب/ آشكارا بود اين بيداد، پنهاني نبود».