گروه گزارش
46 سال بعد از زمستان سال 1357 كه جواني با رانندگي بليزر حامل بنيانگذار انقلاب او را از فرودگاه به بهشتزهرا برد تا در ميان مردم سخنراني كند، حالا او استارت بازخواني و روايتها و شايعاتي عجيب را درمورد يكي از حساسترين پروندهها و اتهامات جمهوري اسلامي زده است.
محسن رفيقدوست كه عموما به عنوان «نخستين وزير سپاه» و «چهره سابق نظامي» شناخته ميشود در گفتوگويي با پايگاه خبري ديدهبان كه بالغ بر 2 سال زمان دارد به بازخواني و مرور خاطرات برهههاي زماني پرداخته است. بخش خبرساز اين گفتوگو اما درباره ادعايي است كه او مطرح كرده است: «ما تيمي در آنجا داشتيم اويسي، پسر اشرف، اون قرتيه (فرخزاد)، بختيار و... همه تيمهايي كه آنجا بودند. معمولا بچههاي باسك (اسپانيا) مامور اجرا ميشدند، اينها را ميزدند و ديگر هيچي به هيچی... اصلا ما آنجا (باسك اسپانيا) رفتيم. اينها (گروه باسك) آدمهاي جنگجويي هستند. ما گفتيم ميخواهيم چنين آدمي را ترور كنيم. گفتند: اينقدر ميگيريم. روحاني مصري در آلمان بود كه رفيق آنها بود. ما پول را پيش او گذاشتيم گفتيم اگر زد به او بده!»
با فاصلهاي چند روزه اما دفتر رفيقدوست در اطلاعيهاي اين اظهارات را رد و بيان آنها را با جراحي مغز اخير رفيقدوست مرتبط اعلام كرد.
در متن اين اطلاعيه چند بخشي تاكيد شده است كه «آقاي رفيقدوست در سنوات گذشته جراحي مغز با عوارض گسترده انجام داده و ممكن است برخي خاطرات و اسامي را به اشتباه به خاطر آورد به هر صورت اظهارات مطرح شده به لحاظ حقوقي و تاريخي قابل استناد نميباشد.»
دفتر رفيقدوست همچنين با انتقاد از تحريف و تقطيع و البته طولاني شدن مصاحبه در بخش ديگري از اين اطلاعيه مجددا قيد كرده است: «ذكر اين نكته حائزاهميت است كه با توجه به بيماري قبلي ايشان و زمان طولاني مصاحبه، مطالب طرح شده در بخش پاياني فاقد اصالت و استناد حقوقي، تاريخي و بينالمللي است و رسانه منتشركننده هم بايد به اين موارد پيش از انتشار توجه ميكرد. انتظار ميرفت رسانه منتشركننده باتوجه به شرايط كشور و الزامات بينالمللي اقدام به انتشار مطالب ميكرد.»
بهرغم تلاش دفتر محسن رفيقدوست براي بستن پرونده اين مصاحبه همراه با انتقاد از رسانهها به دليل پرداختن به آن، اين اظهارات اما با واكنشهاي مختلفي همراه شد. مهمترين اين واكنشها اما متعلق به نهادي بود كه رفيقدوست به عنوان نخستين «وزير» آن شناخته ميشود.
رفيقدوست نخستين وزير سپاه در ساختار جمهوري اسلامي است. وزارتخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بين سالهاي 1361 تا 1368 فعاليت ميكرد و رفيقدوست نخستين و البته بلندمدتترين وزير اين نهاد بود. رفيقدوست از آبان 1361 تا شهريور 1367 وزير اين وزارتخانه بود. بعد از او محمود پاكروان به مدت 7 روز مديريت اين وزارتخانه را برعهده داشت. سومين و آخرين وزير سپاه در دولت چهارم نيز علي شمخاني بود كه به مدت يك سال از شهريور سال 1367 تا شهريور 1368 در اين وزارتخانه حضور داشت.
بهرغم اينكه رفيقدوست به عنوان نخستين وزير سپاه جمهوري اسلامي شناخته ميشود و به مدت 6 سال نيز اين سمت را داشته اما روابط عمومي سپاه پاسداران با رد قاطع اظهارات وي تاكيد كرده است كه «ايشان هيچگاه در مسائل اطلاعاتي، امنيتي و عملياتي اين نهاد هيچ مسووليت و نقشي نداشتهاند» و «عمده مسووليتهاي وي در حوزه تامين تداركات و پشتيبانيهاي سپاه در دوران دفاع مقدس بوده است.»
تكذيب قاطع سپاه پاسداران
عليمحمد ناييني، معاون روابط عمومي و سخنگوي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در واكنش به محتواي گفتوگوي اخير محسن رفيقدوست با يكي از رسانهها آن را نادرست و غيرواقعي دانست و تاكيد كرد: همانگونه كه از پيشينه و سوابق خدمتي آقاي رفيقدوست در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي برميآيد، ايشان هيچگاه در مسائل اطلاعاتي، امنيتي و عملياتي اين نهاد هيچ مسووليت و نقشي نداشتهاند و عمده مسووليتهاي وي در حوزه تامين تداركات و پشتيبانيهاي سپاه در دوران دفاع مقدس بوده است و اين اظهارات، نظرات شخصي ايشان است.
به روايت ايسنا، او اضافه كرده كه «مواردي كه آقاي رفيقدوست به عنوان خاطرات شخصي در مورد ترور برخي افراد در خارج از كشور يا ارتباط با گروههاي جداييطلب نقل كردهاند، هرگز واقعيت نداشته و فاقد اصالت و به طور قطع تكذيب ميشود.»
سخنگوي سپاه همچنين تاكيد كرد كه «بهرهبرداري رسانهاي دستگاههاي تبليغي بيگانه و منافقين از اين مصاحبه در شرايطي است كه دست آنان در عمده اقدامات تروريستي كاملا ثابت شده است و هرگز با تكنيكهاي تبليغاتي از خاطره ملت شريف ايران پاك نخواهد شد.»
واكنش چهرههاي سپاهي؛ از اشاره به جاي
زخم سر تا اتهام «تلاش براي ديده شدن»
اظهارات رفيقدوست نه تنها با واكنش سخنگوي رسمي سپاه، بلكه با موضعگيري چهرههاي سپاهي نيز مواجه شد. اسماعيل كوثري، نماينده فعلي مجلس كه در دهه 60 و 70 فرماندهي لشكر 27 محمد رسولالله و در دهه 90 جانشين فرمانده قرارگاه ثارالله بوده است در گفتوگويي با پايگاه خبري جماران گفته است: «واقعيت را ميگويم كه او به خاطر مريضي و فراموشيهايي كه بعضي مواقع داشته اين مسائل را مطرح كرده و اصلا نبايد نشر داده ميشد؛ يعني نبايد مصاحبه ميشد. ميدانيد كه ايشان جراحي مغز داشته و اگر الان سرش را نگاه كنيد، دقيقا مشخص است.»
كوثري همچنين تاكيد كرده «در زمان جواني ما اصلا چنين چيزي را از ايشان نديديم كه مثلا بخواهد خودش را نشان بدهد و مطرح كند. من شنيدهام كه خودش هم نسبت به اين موضوع اذعان دارد كه حتما مشخص شود، چون خيلي چيزهايش درست نبوده، خيلي چيزهايش اصلا مطرح نبوده و مربوط به ايشان هم نبوده است.»
واكنش بعدي متعلق به دفتر محسن رضايي بود كه در اطلاعيهاي نوشته است: «در پي انتشار مصاحبهاي از آقاي محسن رفيقدوست، كه در آن ادعاهايي درباره ترور برخي افراد و همكاري با گروههاي جداييطلب مطرح شده است، لازم به ذكر است كه اين اظهارات قويا تكذيب ميشود.»
سومين واكنش در اين مجموعه متعلق به محمد غرضي بود. غرضي، وزير پست و تلگراف و نفت در دهه ۶۰ كه سابقه نمايندگي مجلس را نيز دارد و از او به عنوان يكي از چهرههاي موثر در بنيانگذاري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نيز ياد ميشود در گفتوگو با پايگاه خبري رويداد ۲۴، درباره اين اظهارات رفيقدوست گفته است: «اين دست از اظهارات در شرايط فعلي كشور تاكيد ميكند كه بعد از گذشت بالغ بر ۳ دهه از برخي رخدادهاي تاريخي بيان چنين ادعاهاي احمقانهاي عجيب است.» او همچنين تاكيد كرده است: «يك قاتل هرگز نميگويد بنده اين كار را انجام دادم، مخصوصا در موارد قتلها و ترورهاي سياسي.»
غرضي همچنين با بيان اينكه «نزديك به ۴۰ سال از اين رخدادها گذشته است و افراد نبايد براي اسم و رسم دست و پا كردن هر حرف بياساسي را بيان كنند» گفت: «بنده ميدانم كه شايد آقاي رفيقدوست ايدههايي براي ترور در ذهن خود داشته، اما قوه قضاييه و نهادهاي مربوط آن زمان هيچ مجوزي به ايشان براي اين دست از اقدامات ندادهاند.»
وي با بيان اينكه «ممكن است كه دست ايشان براي اين قبيل طرحها در حنا بوده باشد، اما مجوزي از نظام نداشته» خاطرنشان كرد: پروژههاي ترور ازجمله بختيار و فريدون فرخزاد به هيچ وجه با دستور جمهوري اسلامي نبودند، اما اشخاص ممكن است در اين زمينه ادعاهايي براي اسم و رسم دست و پا كردن براي خود بيان كنند.
موضعگيري بدون تاييد يا تكذيب
وزارت خارجه آلمان
باتوجه به اينكه مطالب مطروحه در اين گفتوگو شامل پرونده فريدون فرخزاد نيز ميشد آلمان به اين اظهارات واكنش نشان داد. وزارت خارجه آلمان در پاسخ به سوال شبكه فارسيزبان «ايراناينترنشنال» در اين خصوص بدون تاييد يا رد اظهارات رفيقدوست در گفتوگو با يكي از شبكههاي فارسي زبان خارج از كشور تاكيد كرد: «ما گزارشها را مورد توجه قرار داديم و تحولات ايران را دنبال ميكنيم و در جايي كه لازم و ممكن باشد، اقداماتي را انجام ميدهيم.»
مستندساز فيلم شرقي غمگين: بعيد است
ادعاي رفيقدوست صحت داشته باشد
يكي از عجيبترين واكنشها متعلق به هومن عسكري، گزارشگر و پژوهشگر مستند سه قسمتي «شرقي غمگين» بود. اين مستند سه قسمتي درباره قتل فريدون فرخزاد است كه در سالهاي اخير در راديو فردا تهيه و پخش شده است و حتي پژوهشگر اين مستند كه سعي دارد مسووليت ترور فرخزاد را مشخصا به جمهوري اسلامي نسبت بدهد نيز بعد از گفتوگوي رفيقدوست در صفحه X خود نوشته است: «بعيد است كه ادعاهاي رفيقدوست درباره قتل فريدون فرخزاد و اجراي آن به دست جداييطلبان باسك صحت داشته باشد. فريدون در روز قتل گفته بود قرار است با دوستاني ايراني ملاقات كند. براي مهمانانش سفره پهن كرده بود، خورش بادمجان درست كرده بود و چاي آورده بود.»
مقام امنيتي سابق: جمهوري اسلامي
دستي در ترورها نداشت
اكبر خوشكوشك، از نيروهاي سابق وزارت اطلاعات در گفتوگو با رويداد۲۴ با اشاره به اظهارات محسن رفيقدوست در گفتوگو با رويداد24 گفته است: «در مورد ادعاي انجام عمليات برونمرزي و ترور در اروپا كه آقاي رفيقدوست مطرح كردهاند، بايد تاكيد كنم كه جمهوري اسلامي ايران هيچگاه در هيچ نقطهاي از جهان، اقدام غيرقانوني انجام نداده است. همان طور كه ما در داخل كشور با فعاليتهاي جاسوسي يا عملياتي مقابله ميكنيم، ساير كشورها نيز اقدامات متقابل دارند. بنابراين، هيچ سرويس اطلاعاتي ايراني مجاز به انجام عمليات غيرقانوني يا ترور مخالفان در خارج از كشور نبوده است.
خوشكوشك در مورد شخصيت و سوابق محسن رفيقدوست نيز در بخش ديگري از اين گفتوگو ميگويد: «ايشان يكي از چهرههاي قديمي سپاه پاسداران محسوب ميشوند. اما به نظر ميرسد كه اظهارات وي كاملا مبتني بر اغراق و هيجان باشد. ايشان در سن بالاي ۸۰ سالگي اين مصاحبه را انجام داده و برخي مطالبي كه مطرح كردهاند با واقعيتهاي شناختهشده همخواني ندارد.»
حشمتالله فلاحتپيشه، رييس كميسيون امنيت ملي در دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي نيز در رابطه با اظهارات اخير محسن رفيقدوست در گفتوگو با ايلنا گفته: «در شرايط كنوني، مردم ايران تاوان اشتباهات گذشته را ميدهند. مثلا سياستهايي همچون از بين رفتن فرصت احياي برجام و سياستهاي افراطي كه در گذشته شكل گرفته شده است و با اين سياستهاي افراطي به پست و مقام و منزلت رسيدند اما مردم تاوان دادند. اكنون كه كسي به راحتي از ترور صحبت ميكند، معتقدم كه تنها نتيجه چنين سخناني، تضعيف و ضربه به جايگاه ملت ايران در شرايط بحراني امروز دنياست.»
او با بيان اينكه «اين ادعاها نه تنها خدمتي به ملت ايران نميكند، بلكه عرصه را بر ملت ايران تنگتر ميكند» خاطرنشان كرده كه «ما شاهد مطرح شدن موضوعاتي چون تهديد هستهاي و مسائل تروريستي هستيم و همه اينها بهانهاي به منظور وارد كردن ضربه به كشور ايران استفاده ميشود. به نظر من، آنچه اكنون مشاهده ميكنيم، ناشي از مصونيتهاي خودساخته برخي افراد است كه در كشور اقدامات خلاف قانون انجام دادهاند و سعي ميكنند اين اقدامات را به پاي نظام جمهوري اسلامي بیندازند تا خود را تبرئه كنند. اين در حالي است كه دود چنين كارهايي به چشم ملت ايران وارد ميشود و متاسفانه در طول سالهاي اخير، مردم ايران تاوان رفتار افرادي را ميدهند كه به هيچ وجه دل در گرو منافع ملي ندارند و تنها به دنبال منافع شخصي خود هستند.»
فيضالله عربسرخي، فعال سياسي اصلاحطلب، در واكنش به گفتههاي رفيقدوست، در شبكه اجتماعي ايكس نوشت: «چنان با افتخار از ترور صحبت ميكند گويي كشور را در مدار توسعه قرار داده است. انتظار اين اظهارات را از نتانياهو براي تخريب چهره ايران داشتيم.»
انتقاد رسانههاي اصولگرا و اصلاحطلب؛
رفيقدوست يا دشمن؟
اظهارات رفيقدوست به خصوص در ميانه مذاكرات فعلي ايران با اروپا با واكنش منفي رسانههاي اصولگرا و اصلاحطلب رو به رو شد. روزنامه فرهيختگان، متعلق به دانشگاه آزاد و نزديك طيف معتدلتر اصولگرايان در يادداشتي با تيتر «پاس گل رفيقدوست به پروژههاي صهيونيستي» نوشت: «اين اولينبار نيست كه اظهارات غيردقيق و غلط او بهانهاي دراختيار دشمنان ايران قرار ميدهد تا بر طبل تهديد بودن جمهوري اسلامي بكوبند. ۱۶ آبان ماه امسال، محسن رفيقدوست در مصاحبهاي تلويزيوني مدعي شد ايران گروگانهايي از قدرتهايي دراختيار دارد و گفت: «از قدرتهايي كه احتمال دارد به ما حمله نظامي كنند، گروگانهايي داريم كه ظرف نيم ساعت، يك ساعت آن گروگانها را از بين ميبريم، انشاءالله زمان آن برسد كه اين كار را انجام بدهيم.» اظهارات او با واكنش حسين شريعتمداري همراه شد و او در اين مورد نوشت: «اگر منظور او از گروگان افراد هستند، تهمتي ناروا و سنگين به جمهوري اسلامي زده است.»
در مطلب منتشر شده در اين روزنامه با بيان اينكه «رفيقدوست، سابقه طولاني در مطرح كردن ادعاهاي غيردقيق، ناقص و بيملاحظه در مورد وقايع و اتفاقات تاريخي دارد» تاكيد كرده است كه «روايتهايي كه او مطرح ميكند در مواردي آنقدر غيردقيق و غيرواقعي هستند كه براي نظام حكمراني ايران هزينهسازي ميكند و هزينه تندرويهايي را كه توسط برخي چهرههاي مشكوكالهويت در سالهاي ابتدايي انقلاب رخ داد، متوجه نظام حكمراني ميكند. اظهاراتي كه وزير سابق سپاه به تازگي در مصاحبهاي مطرح كرد، عملا مسووليت برخي اقدامات را متوجه ايران ميداند، درحالي كه يك دانشجوي كارشناسي تاريخ نيز اين را ميداند كه در سالهاي ابتدايي انقلاب چهرههاي راديكال و تندي مثل صادق خلخالي حضور داشتند كه چندان برمبناي خواست اكثريت و نظام حكمراني حركت نميكردند و با فتواي خود، حكم صادر ميكرده و آن را اجرايي ميكردند.»
پايگاه خبري عصرايران نيز در مطلبي با يك مقايسه ساده بين زمان مسووليت رفيقدوست و تاريخهاي رخ داده در مورد ترورها ميگويد كه نميتوان به اين اظهارات با نگاه تاريخي مهر تاييد زد. عصرايران در مطلبي در اين باره نوشته است: «آقاي رفيقدوست از سال 1361 تا 1367 وزير سپاه پاسداران بود و از سال 1368 تا 1378 هم رييس بنياد مستضعفان و جانبازان. غلامعلي اويسي در بهمن 1362 در پاريس به همراه برادرش ترور شد با شليك گلوله به سر. كساني كه او و برادرش را ترور كردند، اعضاي گروه لبناني جهاد اسلامي به رهبري عماد مغنيه بودند. ارتشبد اويسي متهم بود به دست داشتن در كشتن معترضان در تظاهرات 15 خرداد 1342 در تهران و نيز در واقعه 17 شهريور 1357. او در اين دو مقطع زماني، فرماندار نظامي تهران بود. بنابراين اگر ترور او مصداق اجراي عدالت قلمداد شود، معلوم نيست چرا برادر او هم در سال 1362 در پاريس ترور شده است؟ به هر حال اگر از ترور تيمسار اويسي بگذريم، شاپور بختيار و فريدون فرخزاد به ترتيب در مرداد 1370 و مرداد 1371 ترور شدند. وقتي كه اين دو نفر ترور شدند، محسن رفيقدوست رييس بنياد مستضعفان و جانبازان بود. يعني حتي اگر ترور تيمسار اويسي را جزو وظايف مرتبط با سمت و مقام رفيقدوست در سالهاي 1361 تا 1367 بدانيم، بعيد به نظر ميرسد ترور بختيار و فرخزاد به وظايف رييس بنياد مستضعفان مربوط بوده باشد.»
روزنامه همميهن نيز در مطلبي درباره اين اظهارات نوشته است: «آقاي رفيقدوست خواسته در دفاع از جمهوري اسلامي پيرانهسر كاري انجام بدهد اما دوستياي از جنس خاله خرسه از كار درآمده و اسباب دردسر شده و يار شاطر ديروز بار خاطر امروز شده است! به ياد آوريم محسن رفيقدوست به جريان راست سنتي تعلق دارد. جرياني كه عملا زير دست و پاي راديكالها و جوانانشان از نفس افتاده و به محاق رفته و غالب چهرههاي شاخص آن نيز يا درگذشتهاند يا اگر باقي ماندهاند از شدت تندرويهاي نورسيدههاي مدعي همه چيز و همه كس به جريان اعتدال گرويدهاند (ناطقنوري، علي لاريجاني و تازگيها هم محمدرضا باهنر). از اين رو در رويكردي معكوس ميخواهد خود را راديكال نشان بدهد تا بگويد همچنان در بازي حضور دارد و قابل حذف نيست.»
رفيقدوست در آبان ماه سال گذشته نيز در گفتوگويي در صداوسيما اظهاراتي داشت كه حتي با واكنش مديرمسوول روزنامه كيهان رو به رو شد. او در بخشي از مصاحبه اخير مذكور با شبكه ۳ سيما ميگويد كه «از قدرتهاي دنيا گروگانهايي داريم كه در صورت حمله به ما، در نيم ساعت آنها را از بين ميبريم.»
حسين شريعتمداري، در واكنش به اين اظهارات با انتقاد از رفيقدوست نوشت: اين احتمال دور از ذهن نيست كه اظهارات ايشان ناشي از كمدقتي و كمتوجهي در بهرهگيري از واژهها و اصطلاحات رايج سياسي و نظامي باشد. به عنوان نمونه ميتوان احتمال داد كه منظور ايشان از «گروگانهايي كه دراختيار داريم» پايگاههاي نظامي دشمن در منطقه و شاهرگهاي اقتصادي و مراكز حساس و راهبردي آنها باشد كه در مقابل توان نظامي و نفوذ مردمي جمهوري اسلامي ايران به شدت آسيبپذير و از بين رفتني هستند. آقاي رفيقدوست ميدانند كه اظهارات ايشان ميتواند با آنچه منظور اصلي وي بوده است تفاوتي در حد و اندازه تناقض داشته و نتيجهاي معكوس در پي داشته باشد. به عنوان مثال، اگر اين گونه برداشت شود كه گروگانهاي موردنظر ايشان افراد و اشخاص هستند اين پرسش پيش ميآيد كه اين افراد چه كساني هستند كه كشورهاي متبوع آنها تاكنون درباره بازداشت آنها در ايران سكوت كردهاند؟! آنهم درحالي كه وقتي يك جاسوس امريكايي يا اروپايي در ايران بازداشت ميشود، كشورهاي متبوع آنها زمين و زمان را به هم ميدوزند و با هياهوي رسانهاي، آنها را بيگناه قلمداد كرده و ايران اسلامي را به ناديده گرفتن حقوق اتباع بيگانه متهم ميكنند! بنابراين گروگانهاي موردنظر چه كساني هستند كه تاكنون هيچ خبري از آنها مخابره نشده و از كشورهاي متبوع آنها هيچ صدايي به اعتراض برنخاسته است؟!»